بزرگان طب سنتی

هر ملتی برای خود بزرگانی دارد. کسانی که برای اولین بار در تاریخ، دانشی را به بشر افزوده ند. ایران از این حیث بسیار قوی است. شاهنامه فردوسی نه تنها سبب زنده ماندن زبان پارسی از گزندها بود، یاد بزرگان علم پزشکی این مرز و بوم را هم زنده نگاه داشت. در اساطیر ایران، اولین پزشک فریدون است. راه و روش فریدون را، حکیمان یونانی و ایرانی ادامه دادند تا اینکه به امروز رسیدیم. بزرگان این مسیر را در این صفحه بیشتر می شناسیم.

در قرون ۱۱-۱۰ میلادی علم پزشکی با آثار محمد زکریای رازی و ابن سینا به اوج شکوفایی خود رسید. خدمات این دو دانشمند موجب شد تا طب سنتی ایرانی با آثار آن‌ها در سرتاسر دنیا شناخته شود و تاثیرات فراوانی را بر علم پزشکی جهان بگذارند.
رازی یکی از شاگردان علی ابن ربان طبری بود. او یکی از بزرگ‌ترین پزشکانی بود که سال‌ها سرپرستی بیمارستان‌های ری و بغداد را برعهده داشت.  کتاب «طب منصوری»  او حاوی مطالب کالبدشناسی است. کتاب دیگری از رازی به نام «حاوی» بزرگ‌ترین اثر پزشکی به زبان عربی در آن زمان است که به شرح اختلالات روانی و روان درمانی می‌پردازد.
پس از رازی «علی ابن عباس مجوسی»  جز برجسته‌ترین پزشکان جهان بود و آثار او به پیشرفت‌های پزشکی کمک شایانی کرد. او پزشک خصوصی عزیزالدوله در شیراز بود. اثر مهم او به نام «طب ملکی» پرخواننده‌ترین کتاب پزشکی در آن زمان بود.
در قرن دهم  میلادی اولین کتاب پزشکی به زبان فارسی با نام هدایه‌المتعلمین توسط ابوبکر ربیعی بن احمد الاخوینی البخاری نوشته شد.
قرن دهم میلادی شاهد بزرگ‌ترین پزشک ایرانی یعنی ابو علی سینا بود که آثارش اوج علم پزشکی و طب سنتی را در آن دوران رقم زد. کتاب «قانون» او یکی از کاربردی‌ترین و پرخواننده‌ترین کتاب‌هایی بود که حتی در اروپای بعد از رنسانس نیز انتشار یافت. یکی از پزشکان هم عصر او «ابو منصور موافق ابن علی هراوی» کتابی با نام «الابنیه» را به زبان فارسی تالیف کرد. این کتاب حاوی مطالب داروشناسی، گیاه درمانی و گیاه شناسی است.
در قرن دوازده میلادی علم پزشکی با آثار اسماعیل گرگانی و فخر رازی به پیشرفت‌های خود ادامه داد. گرگانی که پزشکی نامی محسوب می‌شد جز پزشکان دربار خاندان خوارزمشاهی بود. او در سال ۱۱۱۰ میلادی کتاب «زکریای خوارمشاهی» را تالیف کرد که برگرفته از کتاب‌های «حاوی» و «قانون» بود. این کتاب در ده جلد و به زبان فارسی و عربی نوشته شده است. کتاب زکریای خوارزمشاهی به سرعت به یکی از کتاب‌های پزشکی پرمخاطب تبدیل شد.

زکریای رازی:

 

سرگذشت و زندگی محمد بن زکریای رازی

 

زکریای رازی، ابوبکر محمد بن زکریای رازی و یا به زبان انگلیسی رازِس (Rhazes)، یکی از بزرگترین پزشکان، فیلسوف و شیمی دان ایرانی است. او در واقع اولین داروساز ایرانی در تاریخ علم داروسازی ایران است. همچنین قدیمیترین نوشته در مورد بیماری های دهان و دندان (دندانپزشکی) کتاب الحاوی از زکریای رازی می باشد.

 

سرگذشت و زندگی نامه

 

به‌گفته ابوریحان بیرونی، رازی در سال ۲۵۱ قمری / ۸۶۵ میلادی در ری متولد شده و در حدود ۳۱۳ قمری / ۹۲۵ میلادی در همان شهر فوت کرده است اما باتوجه به تالیف کتاب «برءالساعه» در سال ۳۱۲ یا ۳۱۳ هجری قمری، بیشتر به‌نظر می‌رسد که وفات رازی، درسال ۳۲۰ هجری قمری (۹۳۲ میلادی) رخ داده باشد.

متاسفانه از احوال این دانشمند عالی مقام بیش از چند صفحه در کتب مورخین وجود ندارد. همچنین، مورخان و سایر دانشمندان ازجمله ابن الندیم (صاحب کتاب الفهرست)، ابن ابی اصیبعه (صاحب عیون الانباء فی طبقات الاطباء) و ابوریحان بیرونی (فیلسوف، منجم و ریاضیدان معروف قرن چهارم هجری قمری) تعداد کتب و رسائل رازی را بیش از ۱۵۰ مورد ذکر می کنند اما نسخ بسیاری از آنها در جهان موجود نیست که علت آن نبودن صنعت چاپ در زمان وی و حوادث و رویدادهای ایام است که موجب ازبین رفتن آنها شده است. چنین وضعیتی درباره زندگی نامه و تحصیلات رازی نیز صادق است.

پور سینا یا ابوعلی سینا یا Avicenna

 

پور سینا

 

پور سینا، ابن سینا، ابوعلى سینا (۳۷۰- ۴۲۸ق /۹۸۰- ۱۰۳۷م )، و در زبان انگلیسی اَویسِنا (Avicenna) یکی از بزرگ ترین فیلسوف ها و پزشک نامدار ایرانی در تاریخ بشریت است.

  1. سرگذشت و زندگی نامه

ما درباره زندگى و سرگذشت ابن سینا آگاهى بس بیشتری داریم تا درباره هر فیلسوف دیگر. این نیز به برکت زندگى نامه ای است که ابوعُبید جوزجانى (۴۳۸ق /۱۰۴۶م ) شاگرد وفادار وی به نوشته آورده است و بخش نخست آن تقریر ابن سینا و بخش دوم آن گزارش و نوشته خود جوزجانى است. این نوشته ها بعدها به «سرگذشت » یا «سیره» مشهور شده است.

در۱۹۷۴میلادی، ویلیام گلمن، این سرگذشت را بر پایه چندین دست نوشته به شیوه ای انتقادی تدوین و با عنوان «زندگانى ابن سینا» با ترجمه انگلیسى آن منتشر ساخت. این متن تاکنون بهترین متنى است که از سرگذشت ابن سینا در دست است ، هر چند در آن لغزشها و اشتباهاتى در خواندن و ترجمه برخى عبارات یافت مى شود که مانفرد اولمان آنها را در نقدی که بر آن کتاب در مجله آلمانى «اسلام » (۱۹۷۵م ) نوشته، یادآور شده است.

ما در اینجا زندگانى ابن سینا را بر پایه روایت خودش و سپس دنباله آن را به روایت جوزجانى مى آوریم. ابن سینا در حدود ۳۷۰ق /۹۸۰م در بخارا زاییده شد. پدرش از اهالى بلخ بود و در دوران فرمانروایى نوح ابن منصور سامانى (۳۶۶-۳۸۷ق /۹۷۷-۹۹۷م ) به بخارا رفت و در آنجا در یکى از مهم ترین قریه ها به نام خرمیثن در دستگاه اداری به کار پرداخت، او از قریه ای در نزدیکى آنجا، به نام افشنه زنى را به همسری گرفت و در آنجا اقامت گزید. ابن سینا در آنجا به جهان چشم گشود. پنج سال پس از آن برادر کهترش به نام محمود به دنیا آمد. ابن سینا نخست به آموختن قرآن و ادبیات پرداخت و ۱۰ ساله بود که همه قرآن و بسیاری از مباحث ادبى را فراگرفته و انگیزه شگفتى دیگران شده بود. در این میان پدر وی دعوت یکى از داعیان مصری اسماعیلیان را پذیرفته بود و از پیروان ایشان به شمار مى رفت . برادر ابن سینا نیز از آنان بود. پدرش ابن سینا را نیز به آیین اسماعیلیان دعوت مى کرد، اما وی هر چند به سخنان آنان گوش مى داد.